. . .

..

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

 

 

 هذه قصورهم  و  هذه قبورهم

 

 

 

گفت و گو، آیین درویشی نبود               ورنه با تو ماجراها داشتیم

یعنی، در آیین درویشان، مجادله و گلایه وشکایت وجود ندارد و گرنه، از تو خیلی گلایه داشتم.

وقتیکه گند یه چیزی در بیاد/ بعضی ها می ایستند و نگاه می کنند/ بعضی ها هم پا به فرار می گذارند/ دراینجا شما چارلی رو می بینید که در آتیش داره می سوزه/ و در اونجا جرج توی جیبهای پدرش مخفی شده/ بعدش شما چه کار می کنید؟/ شما از جرج قدردانی می کنید و بهش جایزه می دید/ و چارلی رو نابود می کنید

..مواظب باشید که چه رهبرانی رو در اینجا پرورش می دید

..من در زندگی ام به دوراهی­هایی برخورد کردم/ با این وجود همیشه راه درست رو می دونستم/ بدون استثنا می دونستم چیه/ اما هیچ وقت انتخابش نکردم/ می دونید چرا؟/ برای اینکه خیلی سخت بود/ حالا اینجا چارلی وارد اون دو راهی شده/ یک مسیر رو انتخاب کرده/ مسیر درست/ مسیری که از روی نظم و اصول هست/ و اون رو به داشتن شخصیتی مهم هدایت می کنه.

یک آینده ارزشمند..حرفم رو باور کنید..اونو از بین نبرید..ازش محافظت کنید..حمایتش کنید..بهتون قول می دم یه روزی به خاطر اینکار به خودتون می بالید.

Scent of a Woman